نقد عکس

نقد عکس شماره40 از مجله دوربین عکاسی شماره 45  صفحه 2 سال چهارم  عکاس رضا معطریان

 

یک عکس با کادر افقی را شاهدیم که با توجه به پوشش زنان و مردی که در پیاده رو در حال قدم زدن است باید محلی مثل کابل افغانستان باشد.اگر قطر اصلی مستطیل را از بالای سمت چپ به پایین سمت راست وصل کنیم وبه موازات ان دو خط در طرفین قطر به گونه ای رسم کنیم که قطر اصلی  دیگر را به چهار قسمت تقسیم کند روی یکی از این خطوط مجلات خارجی (تایم ونیوزویک) قرار دارد،روی انتهای سمت چپ قطر ،مرد عابر پیاده و روی دیگر خط موازی آن دو خانمی که چادر محلی افغان پوشیده اند و درحالی که پشت به بیننده هستند در حال نظاره کردن مجلات خارجی می باشند.وجود این خطوط قطری و موازی آن و خطوط قطری سنگفرش پیاده رو که عمود به دیگر خطوط تشکیل دهنده تصویر هستند ،تحرک بسیار خوب و کمپوزسیون جالبی به تصویر داده است. تقابل بسیار تند وتیز دو فرهنگ (زنان چادر بسر و مرد عابر با زنها  ومرد های عکس روی جلد مجلات ) بسیار آشکارا پیدا ست.نور ملایم آزادی از لابلای شاخ وبرگ درختان کل صفحه را تحت تأثیرآارامش بخش قرار داده است. زنها  به مرد عابر بی توجه هستند و درحال لذت بردن از ازادی نسبی خود هستند.آزادی که آن را مدیون رستم مملکت خودشان نیستند بلکه اسکندری از دیار دیگر و به نوع دیگری برایشان ارمغان آورده .(رستمی نیست کاش اسکندری پیدا شود.از اخوان ثالث)

چهارخانه های محل عبور مثل خانه های شطرنج می ماند و زنان در این عکس چه بخواهیم و چه نخواهیم نقشی بیش از نقش یک سرباز را ندارند.مهره های شاه ووزیر در این میانه پنهانند و آنوقت است که جنگ می شود برخوردی بین انسانهایی(سربازهایی) که هم را می کشند بدون اینکه همدیگر را بشناسند برای کسانی (رهبران ملتها)که همدیگر را می شناسند ولی به هم آسیی نمی رسانند.

یک بار دیگر به عکس نگاه کنید از این بهتر نمی توان قدرت اطلاع رسانی نسل جدید را نشان داد آنها مقتدرانه به هر جایی که فکرش را بکنید نفوذ کرده اند. در اینجا نیز جایگاه برتر تصویر ازان آنهاست. چگونه می توان تعامل خوبی بین فرهنگ هاایجاد نمود؟بهتر نیست با تکیه به قوانینی جهانی مثل حقوق  بشر(در آینده ترجمه این قانون جهانی را در وبلاگ قرار خواهم داد. )، مردم دنیا کمی مهربانتر و مسالمت آمیز تر با یکدیگر زندگی کنند؟ آیا ازادی ،آزادگی وآزاد زیستن جرم است؟ آزادی حق قانونی تمام انسانهاست، آنرا پاس داریم و به همه ارزانی اش کنیم.

  

  محسن موسوی زاده – مشهد